♥عاشقانــه♥سلطان غـ ـــم♥

آخرین سنگر سکوته! خیلی حرفا گفتنی نیست!


در كویر خلوت دلم

با لبانی تشنه راه دشواری را در پیش گرفتم

می دانم كه نیاز به جرعه آبی دارم             

تا خود را با آن سیراب نمایم              

در قلبم غوغایی است

غوغای عشق تو

نگاهت برایم همچون رودخانه ایی است

كه هرگز درآن ركودی نیست

می خواهم كه مرا به حال خود وا مگذاری

و مرا همیشه با خود همراه سازی

بگذار تا از احساسات شیرینت لبریز شوم

بگذار تا به وسعت قلب پرمهرت دست یابم

زلالی عشقت را از من مگیر،

انشای چشمت را برایم بخوان تا با شنیدن آن سرشار از شادی شوم


نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت 22:10 توسط نســــــــــیم| |

قالب : بلاگفا